روزهای خوب تابستان
ذلم برای اینجا تنگ شده بود...چند وقتی هست که خیلی دلم می خواد بیام اینجا و بنویسم از روزهای خوب و قشنگ اما چه کنیم که زمان در دست ما نیست.. این روزها پارساجانم..دست و پا شکسته حرف میزنه.. دایره لغات پارسا در پایان روزهای 21 ماهگی: بابا=بابا ماما=مامان حجی=بابای من هاپو=همون هاپوی خودمون که کلا یه بار یه هاپو دیده و خوشش اومده اوککار=خودکار که قربونش برم همش سرش تو کتاب و دفتر و نقاشی و... عیی=علی داییش که با هم خیلی جورن شوشو=چوب شور نو=نون با=آب حمم=حموم پوو=پول پا=پارک کوکو=کوکو سی سی=سرسره جیک جیک=جوجه گو=توپ=گل ...
نویسنده :
مامان فاطمه
12:00